داستانک های نی نی3
خدای من چندتا مامان که میخوان نی نیاشونو به دنیا بیارن چند نفرم نی نیاشون تازه به دنیای جدید پا گذاشتن ...چه صحنه های جالبی، اینجا همه جور حسی به هم آمیخته، شور و هیجان،عشق محبت درد درد و بازم درد اما صدای گریه نوزادان همشو خنثی میکنه خدایا عظمتت را شکر لباس مخصوص پوشیدم حول حوش ساعت4 بعدازظهر با یک چرخ اومدن دنبالم تا منو ببرن اتاق عمل خانم دکتر با شوهر جانم و مامانمو مادر شوهرم جلوی درب منتظر بودن با دیدن من با هیجان اومدن جلو مادر شوهرم منو بوسید و آرزوی سلامت برام کرد شوهرمم همین جور مامانم طفلک ترس از چشماش می بارید به آرومی اومد جلو و منو بوسید مادرشوهرم دلداریش میداد که الان میره با نی نیش بر میگرده نگران نباش حاج خانم.خانم دکترم ب...
نویسنده :
فیروزه
16:39